انقطاع الیاللهقطع بهمعنای بریدن و رابطه و پیوستگی را بهم زدن و انقطاع بهمعنای جدا شدن بعد از پیوستگی، مقابل وصل و پیوستگی است. انقطاع الیالله بهمعنای انقطاع و وارستگی از غیر خداوند و پیوستگی به او است که یکی از ارزشمندترین و بالاترین معنویات و مقامات سالکین و پویندگان راه حق میباشد و به عبارت دقیقتر تعبیری از حرکت باطنی انسان به سوی ذات باری تعالی است، آن هم حرکتی نه در مکان و طول زمان بلکه بر فراز مکان و ماورای زمان که بر اساس آن، انسان سالک، اندکاندک تعلقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد. فهرست مندرجات۲ - مفاهیم همتا و همزاد ۲.۱ - تبتل ۲.۲ - خلوت باطنی ۲.۳ - انقطاع از دنیا ۲.۴ - افتقار الیالله ۲.۵ - آزادگی ۲.۶ - قلب سلیم ۲.۷ - توحید ۲.۸ - توکل ۳ - انقطاع در قرآن و روایات ۴ - انواع انقطاع ۴.۱ - تکوینی ۴.۲ - جبری ۴.۲.۱ - حاصل از مرگ ۴.۲.۲ - حاصل از بلا و حوادث ۴.۳ - اختیاری ۵ - اسباب و عوامل ۵.۱ - رفع حجب ظلمانی ۵.۲ - اخلاص ۵.۳ - تفکر در فنای دنیا و بقای آخرت ۵.۴ - رهایی از تعلقخاطر به غیر خدا ۶ - علائم و آثار ۷ - انقطاع به سوی معصومین ۸ - آسیبشناسی ۹ - پانویس ۱۰ - منبع ۱ - منظور از انقطاعانقطاع الیالله - عزّوجلّ- یک وصیّت قرآنی است که خدای متعال -در سوره مبارکه مزمّل چنانکه اشاره خواهد شد- رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (و به تبع ایشان امت او) را به تحصیل آن امر فرموده است. [۱]
محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، ص۲۲۹ - ۲۳۰، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.
انقطاع الیالله، تعبیری از حرکت باطنی انسان به سوی ذات باری تعالی است، آن هم حرکتی نه در مکان و طول زمان بلکه بر فراز مکان و ماورای زمان که بر اساس آن، انسان سالک، اندکاندک تعلقات را از قلب خود دور کرده و تنها به خدای متعال وابسته باشد. بر این اساس برخی از بزرگان گفتهاند: مراد از انقطاع الیاللّه تعالی، وارستگی ضمیر و سرّ انسان از غیر خدای تعالی در همه ابعاد نیازمندیهاست. [۲]
محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، ص۲۲۹ - ۲۳۰، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.
علامه طبرسی میگوید من از کلمات امام علی (علیهالسّلام) فهمیدم که سرّ سیر تمام انبیا در انقطاع از همه چیز و همه کس به سوی خدای متعال نهفته است. آری، لذتی که در انقطاع به سوی خدای متعال نهفته است، در هیچ چیز دیگر وجود ندارد، لذتی که هیچ مزاحمت و ناگواری با آن نیست و خالص است. [۴]
نراقی، ملامحمدمهدی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ج۱، ص۲۱۱، ترجمه سیدجلالالدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷.
این کمال والا، روح عبادات و هدف تلاشهای انسان سالک در مسیر خودسازی است، همانطور که بزرگان اخلاق و تربیت، از اسرار توجه به قبله در نمازها را انقطاع کامل از همه چیز و توجه کامل به سوی مالک و پروردگار هر چیز دانستهاند [۵]
ملکی تبریزی، میرزا جواد آقا، المراقبات، ص۲۹۴، ترجمه محدث بندرریگی، ابراهیم، انتشارات اخلاق، ۱۳۷۶.
و یا به حالت گریه در دعاها توصیه کردهاند، زیرا گریه در دعا را سرور ادعیه و باعث انقطاع به سوی خدای متعال معرفی نمودهاند.۲ - مفاهیم همتا و همزادبرخی از مفاهیم اخلاقی وجود دارند که یا دقیقاً هممعنی با مفهوم انقطاع الیالله هستند و یا مشابه با آن هستند و یا در ضمن خود این معنی را دربر دارند که توجه به این مفاهیم، برای درک بهتر سازه مفهومی چند لایه و پیچیدهای چون انقطاع الیالله لازم است. ۲.۱ - تبتلتبتل همان انقطاع است. توضیح اینکه این مفهوم از آیه شریفه: «وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ اِلَیْهِ تَبْتیلاً؛ و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند (بهکلی از غیر او دل ببر)» گرفته شده است و برخی معتقدند مفهوم اخلاقی انقطاع الیالله مبتنی بر همین آیه شریفه است. [۹]
محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، ص۲۲۹ - ۲۳۰، نشر سایه، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود در تبتل به این حالت باش که یک انگشت خود را گاهی به آسمان ببری و گاهی پایین آوری و دعا کنی که سید بن طاووس (رحمةاللهعلیه) میگوید: این حالت که با یک انگشت به آسمان اشاره میشود، بیان نمادین این مطالب است که انسان با وجودش به خدای متعال عرضه میدارد که من تنها به سوی تو منقطع شدهام و فقط به تو دلبستهام. ۲.۲ - خلوت باطنیخلوت باطنی، که در حقیقت خالی بودن باطن وجود از غیر خداست نه اینکه با دوستان خود در زندگی همراه نباشد، برای همین است که گفته شده است العارف کائن و بائن یعنی: انسان عارف، هست ولی نیست!! در اشعار سعدی از چنین کسی با عنوان غایب و حاضر نام برده شده است: از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است •••• پیغام آشنا سخن روح پرور است هرگز وجود حاضر و غائب شنیدهای •••• من در میان جمع و دلم جای دیگر است به این معنی که در ظاهر با خلق است اما در باطن از آنان جدا و به خدایش پیوسته است. [۱۲]
مدنی شیرازی، سیدعلیخان، ریاض السالکین، ج۷، ص۱۰۰، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق.
۲.۳ - انقطاع از دنیاهمانطور که امام خمینی (رحمةاللهعلیه) میگوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الیالله است. ۲.۴ - افتقار الیاللهافتقار الیالله که به معنی ارجاع همه نیازها به سوی خدای متعال است. و این افتقار، بینیازی واقعی را به دنبال دارد همانطور که در دعا وارد است: خدایا! غنی کسی است که با تکیه بر تو بینیازی جوید و به سوی تو افتقار یابد. ۲.۵ - آزادگیاین فضیلت متعالی، تنها در آزاد شدن انسان از بند دنیا به دست میآید همانطور که امام علی (علیهالسّلام) فرمود: آیا آزادهای وجود ندارد که این متاع بسیار بیارزش (دنیا) را برای اهلش وانهد؟! و کمال آن در آزاد شدن از بند غیر خدا (حتی عوالم اخروی و درجات بهشتی و ملکوتی) حاصل میشود همانطور که در پایان مناجات شعبانیه قبل از اینکه درخواست کمال انقطاع الیالله در آن مطرح شود، فرمودند: خداوندا! آن کس که تو به او رو کنی به هیچ وجه بنده و در بند (هیچ کس و هیچ چیز) نخواهد بود. و پس از آن درخواست متعالی نیز فرمودند: خداوندا! مرا به والاترین مرتبه از نورانیت پر سرورت ملحق کن تا تنها تو را بشناسم و تنها از تو بترسم و از هر چه غیر تو فاصله بگیرم. ۲.۶ - قلب سلیمخدای متعال در قرآن کریم میفرماید: در روز قیامت، مال و فرزندان سودی نمیبخشد، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید. و امام صادق (علیهالسّلام) در تفسیر این آیه فرمود: قلب سلیم قلبی است که روز قیامت خدا را در حالی ملاقات کند که هیچ چیز جز او در قلبش نباشد. و این معنی ملازم با انقطاع الیالله است. ۲.۷ - توحیدتوحید نه به معنی متعارف آن بلکه به معنی اصیل قرآنی آن که عبارت از درک شهودی مقام توحید مطلق و فناء در ذات احدیّت است که از آن تعبیر به ولایت میشود [۱۹]
طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی، رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب، ص۳۸، دارالمحجة البیضاء، بیروت، ۱۴۳۱هق، چاپ چهارم.
و کسی که به این بارگاه بار یابد، شیطان بر او تسلطی ندارد [۲۰]
طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی، رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب، ص۴۴.
همانطور که بر کسانی که به کمال انقطاع الیالله رسیدهاند ندارد. زیرا این توحید تنها با کمال انقطاع الیالله حاصل میشود و بلکه خود همان کمال انقطاع است.۲.۸ - توکلتوکل: که نوعی انقطاع به سوی او را در ضمن خود دارد، زیرا انسان متوکل، بر داشتههای الهی تکیه میورزد و از آنچه در دست غیر اوست مایوس میگردد. ۳ - انقطاع در قرآن و روایاتخداوند در قرآن کریم میفرماید: پس به سوی خداوند بگریزید. و مراد از فرار کردن به سوی خدا، انقطاع به سوی او است به دست برداشتن از کفر، و گریزان بودن از عقابی که کفر به دنبال دارد، و متوسل شدن به ایمان به خدای تعالی به تنهایی، و اینکه او را یگانه معبودی بیشریک برای خود بگیرند. خدای متعال پیامبر خود را مامور فرموده است که: نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند (بهکلی از غیر او دل ببر) و امام علی (علیهالسّلام) فرمود: پاک و منزه است خدایی که شیرینی خدمت و انقطاع از غیر او را به دلهای عارفان چشانیده است و یاد بهشت و حور و قصور آنرا از خاطر ایشان زدوده است و همت آنان را در ذکر خودش متمرکز نموده است پس هیچ چیز در نزد آنان لذتبخشتر از یاد او نیست. [۲۶]
هاشمی خویی، میرزا حبیبالله و دیگران، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و تکملة منهاج البراعة (خوئی)، ج۷، ص۱۹۳، ۲۱جلد، مکتبة الاسلامیة - تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ ق.
و امام سجاد (علیهالسّلام) در دعا به خدای متعال عرضه میدارد: پروردگارا، من انقطاعم به سوی تو را از هر ناخالصی ناب نمودهام و با همه وجودم بر تو روی آوردهام و از کسانی که خود نیازمند تو هستند رویگردان شدهام. همچنین جابر میگوید امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: هر کس دین خدا بهطور خالص و واقعی در درونش جایگزین شود، او را از غیر خودش رویگردان کرده و به خود مشغول میکند. [۲۸]
ورام بن ابیفراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج۲، ص۱۹۳، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
آری، آن بزرگواران نه فقط به انقطاع به سوی خدای متعال توصیه میکردند بلکه کمال این انقطاع یعنی حد اعلای آن را طلب مینمودند، همانطور که امام علی (علیهالسّلام) در مناجات شعبانیه -که توسط همه ائمه معصومین خوانده میشده است- از خدای متعال طلب کمال انقطاع الیالله را مینماید: اِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ اِلَیْکَ... و کمال انقطاع آن است که تمام حجب ظلمانی و نورانی پاره و کنار زده شود (اشاره به این فراز از دعا که: حتّی تخرق ابصار القلوب حجب النّور، فتصل الی معدن العظمة.)، تا به مهمانسرای الهی که معدن عظمت است بتوان وارد گردید. لهذا در این مناجات از خداوند متعال بینایی و نورانیت قلبی طلب میشود، تا بتوان حجب نورانی را دریده به معدن عظمت رسید. امام خمینی (رحمةاللهعلیه) درباره آن میگوید: این فراز از دعا، اشاره به خلوصی است که موجب خروج انسان از سلطنت شیطان است. و چون قلب به این مرتبه از اخلاص برسد به کلی از غیر خدا منقطع شده و شیطان بر او راهی نخواهد داشت. ۴ - انواع انقطاعاز نظر قرآن کریم و روایات اسلامی، انقطاع الیالله به سه صورت وجود دارد. ۴.۱ - تکوینیبه این معنی، همه چیز در عالم وجود به سوی خدای متعال منقطع است و هر لحظه از او فیض میگیرد و به او ادامه زندگی میدهد و نیاز خود را تنها از تو میطلبد، همانطور که قرآن کریم میفرماید: تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا میکنند. ۴.۲ - جبریدو نوع از انقطاع وجود دارد که انسانها را به طور اجباری به انقطاع تکوینی آنها متوجه مینماید از اینرو فضیلتی ندارد و کمالی برای انسان ایجاد نمیکند. زیرا انسان در این حالت گرچه انقطاع الیالله مییابد اما به اسماء قهر و جلال الهی منقطع حاصل میشود نه وجه جمال او، مگر برای انسان مومن که خود تلاشی در راه انقطاع الیالله نموده است و به مراتبی از آن دست یافته است که در این صورت این انقطاع اجباری برای او عطایی الهی به حساب خواهد آمد که او را به مقصد میرساند. ۴.۲.۱ - حاصل از مرگانقطاع حاصل از مرگ: زیرا مردن، نابودی نیست بلکه انقطاع رابطه روح از بدن و نیز از غیر خود به سوی خدای خویش است. ۴.۲.۲ - حاصل از بلا و حوادثهمانطور که قرآن کریم فرمود: چون در دریا شما را گزند رسد، همه آنهایی که میپرستید از نظرتان محو شوند، مگر او، اما چون شما را به ساحل نجات برساند از او رویگردان شوید، زیرا آدمی ناسپاس است. این انقطاع، ذاتی هر انسان و سرشته با وجود اوست. [۳۶]
مدنی شیرازی، سید علیخان، ریاض السالکین، ج۵، ص۲۴۵، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق.
بلکه همه مخلوقات نیز در مشکلات به او پناهنده میشوند همانطور که امام عسکری (علیهالسّلام) فرمود: هر مخلوقی در سختیها که او را از غیر خدا دلگسته میکند، به سوی او پناه میبرد. [۳۷]
فیض کاشانی، ملامحسن، نوادر الاخبار، ص۶۵، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ ش.
۴.۳ - اختیاریانقطاع اختیاری همان انقطاع قلبی حاصل از تزکیه است. و آنچه در اینجا مورد نظر است، همین مورد است. برای درک این انقطاع، باید آن حال قلبی دلگسستگی از غیر خدا و پیوسته بودن قلب به آن ذات مقدس از روی اختیار و در اثر مجاهده با نفس در درون انسان نهادینه شود و وجهه تکوینی انقطاع خود و همه چیز به سوی خدای متعال برای او مورد یقین و درک ایمانی و بلکه شهود قلبی (بر اساس مراتب انقطاع) قرار گیرد. ۵ - اسباب و عواملانقطاع الیالله دارای مراتبی است و هر کس باید با رعایت تدریج و بدون سختگیری که مورد نهی شدید اهلبیت است، از انقطاع از گناه و حرام آغاز کرده و سپس دیگر تعلقات را از خود دور کند. بر این اساس، عوامل زیر در راه کسب این کمال موثرند. ۵.۱ - رفع حجب ظلمانی(توجه به غیر خدا انسان را به حجابهای ظلمانی و نورانی محجوب مینماید. کلیه امور دنیوی اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود، باعث حجب ظلمانی میشود. و اگر دنیا وسیله توجه به حق و رسیدن به دار آخرت، باشد، حجابهای ظلمانی به حجب نورانی مبدل میگردد. همانطور که هر چه جز ذات الهی از عوالم غیبی باشد نیز حجاب نورانی نام دارد. [۳۹]
خمینی، سید روحالله، آداب الصلاة، ص۲۷۸.
) انسان برای رسیدن به هر یک از عطایای فاخر الهی باید وظایف بشری را در حد توان انجام دهد تا توفیق دستیابی به آن عطایا به دست آید همانطور که در دعای روزانه ماه رجب میخوانیم: ای کسی که عطای فراوان را به بهای اندک و عمل مختصر میبخشی.بنابراین باید این عمل مختصر که همان خرق حجب ظلمانی باشد را انجام داد و ضخیمترین و ظلمانیترین حجاب ظلمانی، خودبینی و خودپرستی و خرق این حجاب از تمام حُجُب مشکلتر است. و عمدهترین ابزار رفع این حجب، در تقوا و پرهیز از محرمات و انجام واجبات و سپس انجام مستحبات بهویژه مستحباتی چون نماز شب و مراقبه و محاسبه و پرخوری نکردن در حد توان است. همانطور که امام خمینی (رحمةاللهعلیه) میگوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الیالله است و با کمترین توجه به دنیا، محال است این انقطاع به دست آید و احتیاج فوقالعاده به تمرین، زحمت، ریاضت، استقامت و ممارست، است تا بتوان با تمام قوا از ما سویاللّه منقطع شده و به غیر خداوند توجهی نباشد. ۵.۲ - اخلاصخالص نمودن اعمال از ریا و سمعه سبب انقطاع به سوی خدای متعال است. اخلاص، گرچه خود رفع حجب ظلمانی است اما امتیاز خاصی از بین اسباب مذکور دارد، زیرا انقطاع کامل، بخششی الهی است که نیاز به کسب اعمالی دارد و اخلاص در بین این اعمال امتیازی خاص دارد همانطور که امام علی (علیهالسّلام) در وصف این مرتبه فرمود: آنان خود را برای خدا خالص کردند و خدا هم آنان را (بهطور ویژه و برتر) خالصتر نمود. ۵.۳ - تفکر در فنای دنیا و بقای آخرتهمانطور که یکی از بزرگان درباره شرح حال خود در دست یافتن به مراتبی والا از انقطاع به سوی خدا میگوید: من هر روز یک یا دو ساعت درباره دنیا و فریبندگی و ناپایداری خوشیهای آن و پایان یافتن سختی و تلخیهایش و نیز بقای آخرت و آنچه مرا در آن نجات میدهد یا نابود میکند فکر میکردم و این تفکر بالاخره در دلم موثر شد تا به کلی از غیر خدا منقطع و با همه وجودم متوجه او شدم. [۴۵]
سعادتپرور، علی، پاسداران حریم عشق (کلمات عرفا)، ج۸، ص۳۴، شرکت انتشارات احیاء کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۸.
۵.۴ - رهایی از تعلقخاطر به غیر خدارهایی از تعلقخاطر به غیر خدا در هر چیز: همانطور که در دعای صحیفه مبارکه سجادیه (علیهالسّلام) وارد است. [۴۶]
امام سجاد علیهالسلام، الصحیفة السجادیه، ص۱۳۴.
۶ - علائم و آثارامام خمینی (رحمةاللهعلیه) معتقدند تمام صفات وارسته انسانی در انقطاع کامل الیاللّه نهفته است و اگر کسی بدان دست یافت، به سعادت بزرگی نایل شده است. در اینجا به برخی از این آثار که دربردارنده همه کمالات انسانی است اشاره میشود: ۱. خرق حجابهای نورانی: که در اثر کمال انقطاع الیالله حاصل میشود همانطور که در فراز مناجات مبارکه شعبانیه مطرح است، «حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور...» ۳. دریافت علوم و معارف الهی: زیرا انقطاع الیالله از کلیدهای الهام و کشف اسرار الهی است. [۴۸]
فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، ج۲، ص۱۴۸، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هجری.
۳. وصول به معدن عظمت و عزت الهی: (... فتصل الی معدن العظمة) زیرا هر کس از عالم مخلوقات منقطع گردد، به حقیقت که حق تعالی است خواهد پیوست. [۴۹]
حسنزاده آملی حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص۴۰۵، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
۴. خروج از سلطنت شیطان: که در اثر تحقق کامل انقطاع الیالله نوعی پاکیزگی و خلوص ایجاد میشود که در نتیجه شیطان بر او راهی نخواهد داشت. ۵. عدم نیازمندی به غیر خدای متعال: که علامت انقطاع صادقانه به سوی او است. [۵۱]
مدنی شیرازی، سید علیخان، ریاض السالکین، ج۳، ص۱۲۷، چاپ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ - ۱۴۱۱ ق.
۷ - انقطاع به سوی معصومینانقطاع به سوی خدای متعال، نیازمند انقطاع به سوی ائمه هدی است. زیرا تنها با رهنمود و شفاعت ایشان میتوان به این کمال دست یافت، چنانچه در زیارت جامعه به آن جلوههای لاهوتی خطاب میکنیم: هر کس به شما متمسک شود، قطعاً به دامن خود خدای متعال آویخته است و هدایت یافته است. (زیرا) شما تنها به سوی خدا هدایت میکنید و به سوی او رهبری مینمایید (نه غیر او یا هوای نفستان). در آداب زیارت امام رضا (علیهالسّلام) قبل از خروج از منزل میخوانیم: در این زیارت، تنها به سوی خدا میروم نه غیر او. به همین جهت، این اصطلاح در بین بزرگان ما در مورد ائمه هدی نیز به کار میرفته است بلکه علامه محمدتقی مجلسی، اصحاب با کمال و صادق اهل بیت را چنین میستاید که آنان کمال انقطاع به سوی اهل بیت داشتهاند. [۵۵]
مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۱۴، ص۲۳۸، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور.
۸ - آسیبشناسیانقطاع الیالله یک کمال قلبی است که با مراعات مراتب تقوا و انجام وظایف به آن میتوان رسید. در دعایی بسیار زیبا از امام علی (علیهالسّلام) روایت است که فرمود: خدایا ظاهرم را با اطاعتت نورانی کن و باطنم را به محبتت و روحم را به مشاهدهات و سرّ وجودم را با پیوستگی به حضرتت منور فرما. (اللهمّ نوّر ظاهری بطاعتک، وباطنی بمحبّتک، وقلبی بمعرفتک، وروحی بمشاهدتک، وسرّی باستقلال اتّصال حضرتک. [۵۶]
فیض کاشانی، ملامحسن، الکلمات المکنونة (چاپ کنگره فیض)، ص۹۴، انتشارات مدرسه عالی شهید مطهری، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
)یعنی ظاهر و بدن باید مشغول به انجام وظایف باشد که البته بخشی از وظایف انسان مسلمان نیز در محدوده زندگی اجتماعی اوست که در آن با دیگران محشور است. پس همانطور که بزرگان تربیت گفتهاند: طیّ این منزل منافاتی با بودن سالک در دنیا و اشتغال به مشاغل اوّلیّه خود ندارد، و واردات قلبیّه او ربطی به اوضاع خارجیّه از ازدواج و کسب و تجارت و... ندارد. سالک در عین آنکه در بین مردم بوده و امور دنیا را به جای میآورد روحش در ملکوت سیر نموده با ملکوتیان سر و کار دارد. [۵۷]
طهرانی، سیدمحمّدحسین حسینی، رسالة لُبّ اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب، ص۹۷.
و در عین حال که در جامعه هست و متعارف با اسباب عالم ارتباط برقرار میکند اما همانطور که خدای متعال در حدیث معراج میفرماید، هیچ حاجتی را نزد مخلوقی نمیبرد و از همه بریده است با این که در ظاهر حوائج خود را با آنان رفع میکند! زیرا اسباب را از خدای متعال دانسته و در باطن تنها او را میبییند که ماورای هر سبب است. [۵۸]
سعادتپرور، علی، سرالاسراء فی شرح حدیث المعراج، ج۱، ص۶۷ و ۶۸، انتشارات تشیع، قم، ۱۳۷۴، چاپ اول.
بلکه از جمله دستورات ائمه هدی این است که طوری با مردم خوشرو و نرمگو باشیم که فکر کنند نیازمند آنان هستیم!! بنابراین، با ادا ننمون حقوق همسر، فرزند، والدین و جامعه هرگز بویی از این کمال به مشام کسی نمیرسد.همچنین زنی به محضر امام صادق (علیهالسّلام) مشرف شده و عرضه داشت من زنی متبتله هستم. حضرت فرمود مقصود تو از این عنوان چیست؟ گفت ازدواج نمیکنم به امید اینکه به کمال برسم! حضرت فرمود: این تفکر را رها کن، اگر ازدواج نکردن کار ارزشمندی بود، فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) که در فضیلتجویی گوی سبقت از همگان ربوده بود چنین کاری میکرد. علامه محمدتقی مجلسی (رحمةاللهعلیه) در شرح این روایت میگوید: تبتل، انقطاع به سوی خدای متعال و اعراض از غیر اوست که به اشکالی چون عبادت او و محبت و انس با او بروز مییابد نه با ازدواج نکردن. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انقطاع الیالله»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۳/۱۳. |